تقسیم بندی
انسان ها از نظر منفعت و ضرری که برای هم دارند.
خداوند در سوره
حمد مردم را از نظر منافعي که در زندگي داشته اند و يا ضررها و خطرهايي که متوجه
آنها شده است به سه قسمت تقسيم مي کند. قسمت اول: منعم عليهم، بر
طبق آيه صراط الذين انعمت عليهم. طايفه دوم: مغضوب عليهم، بر
طبق جمله غير المغضوب عليهم. طايفه سوم: ضالين، که
خداوند ميفرمايد ولا الضالين. منعم عليهم، انسانهائي هستند که بر اثر رعايت حق
خدا و حق بندگان خدا مشمول لطف خدا و لطف اولياء خدا شده اند، توانسته اند در
زندگي، محبتِ خدا و محبتِ اولياء خدا و در شعاع اين دو، محبتِ تمامي بندگان خدا را
جلب کنند. اين محبت، بزرگترين نعمت خداوند متعال است زيرا تمامي نعمت هاي خدا در
دنيا و آخرت در شعاع ولايت خدا و ولايت اولياء خدا به انسان مي رسد. در دنيا هم
اگر درست دقت کنيم همينطور است. بزرگترين سرمايه فرزندان در خانواده،
محبت پدر و مادر است، تا جائي که طفل شيرخواره که پستان مادر را به دهان
ميگيرد اول به چشم مادر نگاه مي کند که آيا مادر روي محبت به او شير مي دهد و
يا روي وظيفه شناسي، چنانچه دايه ها بچه را شير مي دهند. همين برنامه در تمام
شئونِ زندگي، که انسان در اختيار مربيان و يا دولت ها و حکومت ها و يا در اختيار
کارفرمايان است عموميت دارد. زيرا آسايش انسان از
طريق انس و آشنايي و محبت انسانها حاصل مي شود، نه تنها مال و ثروتِ انسانها،
لذا کلمات نعمت در قرآن و از آن جمله در همين آيه شريفه، نعمتِ ولايتِ اولياء خدا
شناخته شده و آن ولايت حاصل نميشود مگر از طريق محبت به آنها و محبت هم بدون خدمت
و يا بدون اطاعت قابل ظهور نيست. منعم عليهم همان کساني هستند که توانسته اند از
طريق سرمايه گذاريِ کار خود و عمر خود، زندگي آخرت را که اساس آن محبت خدا و محبت
اولياء خداست بدست آورند. و اما طايفه دوم، مغضوب عليهم هستند. کساني که مشمول
غضب خدا و غضب اولياء خدا و در انتها مشمول غضب تمامي انسانها واقع مي شوند. آنها
کساني هستند که زندگيِ دنيائي خود را از طريق استثمار و ظلم به بندگان خدا به آخر
رسانيده اند. آنها در زندگي، منافع وجوديِ انسانها را در نظر داشته اند نه جلب
محبت آنها و يا جلب رضايت و محبت اولياء خدا را، به همين منظور که هدف آنها در
زندگي، مال و ثروت مردم بوده است نه رضايت و محبت آنها، براي جلبِ ثروت بيشتر، به
ظلم و ستم و غيبت و تهمت و در انتها به قتل و غارت مردم پرداخته اند و از طريق
ظلم و ستم و يا تضييع حقوق مردم به مال و ثروت رسيده اند و همين طايفه، منشاء
اين همه جنگ ها و نزاع ها و قتل وکشتارها و در انتها منشاء پيدايش اسلحه هاي آتشين
و آتشهاي هسته اي براي کشتار بيشتر مردم شده اند. قهراً خدا و اولياء خدا و
انسانهاي صالح و مؤمن را به غضب انداخته اند و آنها را در خطِ انتقام از خود در
آورده اند. روز قيامت تمامي اين ظلم و زورها و آتش ها و حرارتها و جراحت ها و
تهمت ها به خود آنها برميگردد. زندگي آنها همان جهنمي مي شود که خدا خبر داده
است. و اما طايفه سوم که بنام ضالين و گمراهان شناخته شده اند، کساني هستند که يا
مثل حيوانات در دنيا زندگي کرده اند. نه در خط خدمت مردم بوده اند و نه هم در خط
خيانت به مردم، و اگر هم وابسته به گروهي بوده اند از نظر ضعف عقل بوده که حق و
باطل نشاخته اند و در زندگي استقلال و آزادي نداشته اند. کاسبِ محبت خدا و محبت
اولياء و محبت انسانها نبوده اند از اين نظر که نه در اطاعت خدا و اولياء خدا
بوده اند و نه هم مشمول غضب خدا شده اند، ظلم به بندگان خدا نکرده اند، بلکه
با کار و زحمت لقمه ناني بدست آورده اند و زندگي خود را به انتها رسانيده اند،
همچنين انسانهاي بي تفاوت بي فرهنگي بوده اند که نه در خط خدمت به دين خدا و
اولياء خدا بوده اند و نه هم در خط خيانت به دين خدا و اولياء خدا، انسانهائي
بوده اند که خدمت و خيانت نفهميده اند، اينها در روز قيامت عذابي متوجه آنها نمي
شود، کسي از آنها شکايت ندارد که از آنها انتقام بگيرد و از اين نظر که کاسب
زندگي آخرت نبوده اند و در اطاعت خدا و در اطاعت اولياء خدا نبوده اند در زندگي
آخرت فقير محض هستند، در بي نهايت محروميت قرار مي گيرند، نه آبي، نه غذايي و نه
هم هوائي. نه خوراکي و پوشاکي و نه هم چيزهاي ديگر، زيرا زندگي آخرت از طريق رابطه
با خدا و اولياء خدا داير مي شود، اگر کسي فاقد اين رابطه و فاقد معرفت به اولياء
خدا باشد در خلاء مطلق قرار مي گيرد. محروميت به تمام معنا از ماديات و انسانيات
و معنويات به جاي خود عذاب بزرگي است. خداوند همه را از اين سه نوع عذاب حفظ کند.
(مقاله اقتصاد اسلامی)