آسمان بار امانت نتوانست کشید.....
پس وصیت می کنم شما را به امانت.
بدانید کسی که اهل امانت نباشد یا خود، امانت خدا باشد یا
امانت دار خدا باشد، اگر هیچکدام نباشد ناامید و دست خالی است.
اگر اختیار خودم را به اختیار خدا و امام ترجیح دادم پس خود ولّی
می شدم و خودم امام خودم می شدم. پس در این صورت ظلوم و جهول هستم،
باید اختیار را بدست امام بدهم. این امانت به آسمان های بنا
شده و زمین های گسترده شده و کوه های طویل القامه که بر
زمین نصب شده است عرضه شد در حالی که از این آسمان و زمین
و کوهها چیزی طویل تر و عریض تر و بالا مرتبه تر و بزرگ
تر وجود ندارد. اگر قرار بود چیزی از نظر طول و عرض و قوت و عزت امتناع
ذاتی داشته باشد از تحویل امانت همین ها هستند. تأویل آسمان ها، شخصیت های آسمانی
هستند و تأویل زمین، مؤمنین و مؤمنات هستند که برگیرنده علم
آسمانی هستند و تأویل کوه ها، قدرت های مذهبی هستند.
این سه دسته انسان های والامقام هرگز امامت و ولایت را که حقّ خداوند
است نپذیرفتند و از پذیرش آن ترسیدند. این موجودات بلندمرتبه
از عاقبت خودمداری و خودامامی ترسیدند و چیزی را به
عقل خود درک کردند که ضعیف تر از آنها درک نکرد، با آن جاهل شد که آن ضعیف
تر، انسان بود. پس این انسان، بسیار جاهل و بسیار ظالم است. (تفسیر نهج البلاغه)